من و تنهاییام

درد و دل من و عشقم...

من و تنهاییام

درد و دل من و عشقم...

........بدان دوستت دارم

چند صباحی است که دل را معبد عشقت نهادم و از فراسوی فاصله ها نگاه مهربانت را بر خود خریدم. روزگاری بود که تنهاییم را با مرغان آسمان تقسیم می نمودم و همراه با بارش باران، دل تنهایم را نوازش می کردم، تا اینکه نام زیبایت را خواندم و همانا عشق بزرگت را با دنیای تنهاییم تعویض نمودم. مهربانا.... در چشمانت چیست که مرا به سوی خود میکشد؟ در گرمی دست هایت چیست که دستهایم آنها را میطلبد؟ در آینه چشمهایم بنگر چه میبینی؟ آیا میبینی که تو را میبیند؟ صدای طپش قلبم را میشنوی که فریاد میزند: دوستت دارم، 

          دوست ندارم که بگویم دوستت دارم دوست دارم که بدانی دوستت دارم   

          عـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاشقتم متینم  

نظرات 1 + ارسال نظر
Amir Nami - Salmas پنج‌شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:56 ب.ظ

hasde weblogin chokh jalibde alah sani sakhlasin eshgiva be paye ham goja beshin

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد